سلام 5
دو نفر که وجودشون برام از هر چیزی مهمتره
دوتا هنرمند که هر دو شون ازم دورند ودلم واسه
دیدنشون یه ذره شده . یکی یه فلامنکو کار حرفه
ایه ( گیتاریست ) راستی نگفته بودم یکی دیگه
از ریشه هام موسیقیه اونم نوای گیتار کولی های
اسپانیایی . از gipsy kings صحبت می کنم .
از بازی دستهای tonino baliardo میگم .
از صدای nicolas rey .
مخصوصا وقتی TRISTA PENA رو میخونن.
داشتم از دوستم می گفتم ما همیشه باهمیم حتی
اگه مثل الان بینمون ۱۰۰۰ کیلومتر جاده باشه .
دیشب باهش صحبت کردم درد داشت . گذشته از
دردهای مشترکمون درد مال لثه اش بود که هفته
پیش به تیغ جراحی سپرده بود.
و اما دوست دیگه ام که دقیقا دو هفته است
باهش صحبت نکردم و واسه همین خیلی کلافه ام.
من نمی تونم بهش زنگ بزنم چون واسه یه تحقیق
تو یه روستا به سر می بره . چیزی که بیشتر کفریم
می کنه اینه که طفلی دوبار به خوابگاه زنگ زده و
من ....... نبودم . گفتم که این دو هفته درگیر تصویر
برداری و تدوین یه فیلم کوتاه ( زبانم نیست ) و یه
کلیپ ( یا اباالفضل ) بودم . این دوست عزیزم
نویسنده است . ومنم یکی از طرفدار های اثار چاپ
نشده اش . یه روز کارهای قشنگش چاپ میشه
وشما در حال گوش دادن به البوم گیتار فلامنکو اون
یکی دوستم داستان ها شو می خونین و شاید بعد
رفتید سینما و فیلم من رو هم دیدید اون وقت ما سه
نفر رو می شناسید .
با شما دوتام هر جا هستین واسه ام خیلی
عزیزین . دوستون دارم و خدا نگهدارتون .
تابعــــــــــد
یه دفترچه پر دلتنگی هام که به شمام اجازه می دم بخونیدش