خیلی خسته
بالاخره اخرین پلان فیلمم رو هم گرفتم.
یه حکم جلب هم به اسمم صادر شده اخه سر دکوپاژ یه
سکانس با تهیه کننده بحثم شد . می خواست نظرش رو
بهم تحمیل کنه منم قبول نکردم و کار تعطیل شد .
راش هایی رو که گرفته بودم برداشتم و از شرکتش زدم
بیرون .
نمی دونم فردا چی می شه .
فقط می دونم خیلی خسته ام .
آخــــــــــــر هـفتــــــــــــه برمی گـــــــــــــــردم خونـــــــــــه
بدرود
دو نفر که وجودشون برام از هر چیزی مهمتره
دوتا هنرمند که هر دو شون ازم دورند ودلم واسه
دیدنشون یه ذره شده . یکی یه فلامنکو کار حرفه
ایه ( گیتاریست ) راستی نگفته بودم یکی دیگه
از ریشه هام موسیقیه اونم نوای گیتار کولی های
اسپانیایی . از gipsy kings صحبت می کنم .
از بازی دستهای tonino baliardo میگم .
از صدای nicolas rey .
مخصوصا وقتی TRISTA PENA رو میخونن.
داشتم از دوستم می گفتم ما همیشه باهمیم حتی
اگه مثل الان بینمون ۱۰۰۰ کیلومتر جاده باشه .
دیشب باهش صحبت کردم درد داشت . گذشته از
دردهای مشترکمون درد مال لثه اش بود که هفته
پیش به تیغ جراحی سپرده بود.
و اما دوست دیگه ام که دقیقا دو هفته است
باهش صحبت نکردم و واسه همین خیلی کلافه ام.
من نمی تونم بهش زنگ بزنم چون واسه یه تحقیق
تو یه روستا به سر می بره . چیزی که بیشتر کفریم
می کنه اینه که طفلی دوبار به خوابگاه زنگ زده و
من ....... نبودم . گفتم که این دو هفته درگیر تصویر
برداری و تدوین یه فیلم کوتاه ( زبانم نیست ) و یه
کلیپ ( یا اباالفضل ) بودم . این دوست عزیزم
نویسنده است . ومنم یکی از طرفدار های اثار چاپ
نشده اش . یه روز کارهای قشنگش چاپ میشه
وشما در حال گوش دادن به البوم گیتار فلامنکو اون
یکی دوستم داستان ها شو می خونین و شاید بعد
رفتید سینما و فیلم من رو هم دیدید اون وقت ما سه
نفر رو می شناسید .
با شما دوتام هر جا هستین واسه ام خیلی
عزیزین . دوستون دارم و خدا نگهدارتون .
تابعــــــــــد
امروز صبح با عوامل رفتیم مهد کودک
واسه انتخاب بازیگر نقش اول کارم
یه دختر بچه ۵ ساله ناز و مامانی
با یه چهره خاص
فردا از نظر خانواده اش با خبر می شیم
اگه جور بشه دوشنبه ۱۰ اسفند کار کلید
می خوره
تابعد
شرمنده از اینکه نبودم
بهترین روزهای زندگیم رو سپری کردم اگر چه خیلی سخت گذشت وخسته ام کرد ولی بالاخره رفتم پشت دوربین فیلمبرداری خب درسته که کارگردان نبودم ولی دستیارش که بودم . تازه هفته دیگه اولین فیلم کوتاهمو کارگردانی می کنم پوتین
بازم درست که دوربین ۳۵ میلیمتری نیست ولی بالاخره باید شروع کرد گرچه با دیجیتال
تابعد
یه دفترچه پر دلتنگی هام که به شمام اجازه می دم بخونیدش